یک اندیشکده صهیونیستی معتقد است هرگونه توافقنامه با ایران باید به گونهای باشد که در صورت زیرپا گذاشته شدن آن، حداقل از دستیابی سریع ایران به بمبهستهای جلوگیری کند.
اندیشکده «مطالعات امنیت ملی» در یادداشتی به قلم «آموس یادلین» از مقامات عالیرتبه سابق ارتش رژیم صهیونیستی و مدیر کنونی این اندیشکده نوشت: آخرین آخر هفته سپتامبر ۲۰۱۳ شاهد عملکرد همهجانبه افشون ایران با تمام قدرت بود، که در کنار کمپینی متشکل از تمامی اجزای یک راهبرد دیپلماسی عمومی هوشمندانه و پیچیده قرار داشت: مقالات میانه رو و پیشرو در روزنامههای مطرح کشور که توسط روسای جمهوری گذشته و حال ایران امضاء شده بود؛ مصاحبههای تلویزیونی با روزنامه نگاران زن مطرح (با و یا بدون حجاب) در شبکههای اصلی؛ گفتگو با تحلیل گران زبده؛ سخنرانی غیرخصمانه در «سازمان ملل» که از «امور درست» صحبت میکرد و سعی داشت از لحن افراطی مؤخرترین رئیس جمهور ایران دوری بجوید؛ نشست وزرای امور خارجه که امری است که در گذشته رایج بوده؛ و- در مسیر فرودگاه «جی. اف کندی» – یک مکالمه تلفنی تاریخی بین روسای جمهور ایران و آمریکا.
■ توافق مطلوب و نامطلوب کدامند؟ ■
«بنیامین نتانیاهو» ، نخست وزیر اسرائیل، که برای مذاکره با «باراک اوباما» و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به آمریکا سفر کرده، با مأموریت سختی رو به رو است: او از یک طرف نمیخواهد خودش را در مخمصه قرار دهد و به مانعی بر سر راه توافق تبدیل شود (برای مثال به جناحی تبدیل شود که نسبت به تغییرات عرصه بینالمللی بی توجه است و در مسیر ادامه دادن گزینهای خصمانه کوتاه نمیآید)؛ از سوی دیگر او باید ادعایی منسجم و فکر شده که به سؤال «حالا که چه؟» پاسخ دهد را مطرح نماید. مسیر درست عملکرد از این نقطه به بعد چیست؟ توافقی مطلوب که بتواند خطر بمب اتم ایران را به شکل معتبر خنثی کند کدام است؟ و توافقی نامطلوب که به ایران اجازه دهد فرصتی برای حرکت ناگهانی به سوی ساخت بمب اتم به دست آورد چیست؟
■ باید بر محتوای موافقت نامه تمرکز کرد ■
اسرائیل دیرزمانی است که به جد بر اعمال تحریمهای سختگیرانه تاکید داشته است: حال که تحریمها خود را به عنوان ابزاری موثر جهت دستیابی به موافقت نامه احتمالی اثبات کردند اسرائیل نباید از گزینه حل بحران از طریق توافق دچار تأسف شود. اکنون باید تمرکز را نه بر روند بلکه بر محتوای توافق نامه گذاشت. مشخص نیست در پس زمینه گرایش «روحانی» به رسیدن به توافق نامه در رابطه با مسئله اتمی این کشور در عرض چند ماه و یا تایید نیاز به «نرمش قهرمانانه» توسط رهبر ایران، «آیت الله خامنهای» ، چه چیزی نهفته است. آیا این مسایل نشانهای از تمایل به پس دادن تاوان داشتن توان اتمی نظامی است یا تلاشی دیگر جهت حفظ این گزینه با حداقل هزینه ممکن؟ اسرائیل به نوبه خود باید تضمین کند که توافق نامه دیپلماتیک به اندازه کافی منطقی است و دیپلماسی چیزی بیش از یک مهلت برای ایران جهت پیشبرد برنامه اتمیاش به دست خواهد داد.
■ ده نکته جهت اعمال در رویکرد اسرائیل ■
آن چه در ادامه آمده ده نکته برای نخست وزیر است که باید در مذاکراتش با «باراک اوباما» و سخنرانی در «سازمان ملل» بدان توجه داشته باشد:
۱- دوری از دیدگاه منفی و برگزیدن نقطه نظر مثبت: مذاکره و گفتگو ابزار مشروع و مهمی به حساب میآیند. باید نقطه نظری اتخاذ شود که نسبت به راه حل دیپلماتیک نگاه مثبتی داشته باشد، چرا که راه حل دیپلماتیک همیشه بر اقدامات نظامی برتری دارد. با این همه گفتگو هدف نهایی نیست، و باید به عنوان پیش زمینه برای روند خنثی کردن تهدید اتمی نظامی ایران به کار برده شود. نخست وزیر باید بر محتوا و جزئیات موافقت نامه تاکید کند، چرا که جزئیات میتوانند مایه دردسر شوند. اسرائیل باید با این جزئیات آشنا شود و با توجه به آنها به شکل شفاف موضع خود را تقویت نماید.
■ توافق نامه در هر صورت نسبت به شرایط فعلی خطرات را کاهش خواهد داد ■
۲- ممکن است ایران تقاضاهای نخست وزیر را رد کند (غنی سازی تا حد صفر، خارج کردن تمام مواد غنی شده از ایران، تعلیق فعالیتها در تأسیسات زیرزمینی «فوردو» و راکتور اراک) .با این همه بسیار مهم است که توافق نامهای طرح شود که حتی در صورت خطر تخطی ایران از آن و حرکت به سوی توانایی اتمی نظامی باز هم نسبت به شرایط فعلی، که بعید نیست به تولید بمب توسط ایران یا حرکتی نظامی برای استفاده از آن بینجامد، تهدیدات و خطرات کمتری را شامل شود.
■ بازرسی از تأسیسات ایران و شفافیت برنامه اتمی این کشور به تنهایی کافی نیستند ■
۳- هر کس که سخنان روسای جمهور ایران و آمریکا را بررسی کرده باشد میتواند به شکل قابل توجیهی تصور کند در مورد اصطلاحات استفاده شده مرتبط با توافق نامه مد نظر هماهنگی قبلی انجام شده بود: از یک سو حق ایران برای گسترش منابع انرژی اتمی و از سوی دیگر شفافیت و بازرسی و همین طور «گامهای مهم» که دو طرف آن را مشخص نکردند. نخست وزیر باید به این نکته توجه کند که بازرسی و شفافیت، با این که تا زمان برقراری توافق نامه نکات خوبی به حساب میآیند، ولی به تنهایی کافی نیستند. باید این گونه فرض شود که ایران میتواند به طور یک جانبه توافق نامه را لغو کند، مثل توافق نامه توقف فعالیتهای اتمی که «حسن روحانی» ، که در آن زمان رئیس گروه مذاکره کننده ایران با کشورهای اروپایی بود، در سال ۲۰۰۳ آن را ملغی اعلام کرد. در صورت زیر پا گذاشتن توافق نامه در آینده اسرائیل باید مطمئن شود که ایرانیها نه ماهها بلکه سالها با تولید بمب اتمی فاصله دارند. همچنین مهم است که با «اوباما» بر سر پاسخ غرب به زیر پا گذاشتن توافق نامه توسط ایران در آینده توافق نظر حاصل شود.
■ تمرکز بر عواملی که دست یابی ایران به بمب اتمی را مشکل تر میکند ■
۴-آمریکا و اسرائیل باید بر عواملی تمرکز کنند که در صورت لغو یک جانبه توافق نامه توسط ایران، اخراج بازرسان، خروج از پیمان «منع گسترش» ، و یا از سر گیری مخفیانه فعالیتها بتواند فاصله ایران تا دست یابی به بمب اتم را بیشتر کند. این امر مستلزم محدودیت سختگیرانه بر تعداد سانتریفیوژهای در حال چرخش در ایران، محدودیت غنی سازی تا ۳٫۵ درصد، خروج مواد غنی شده از ایران و بازگرداندن آن به کشور تنها به صورتی که نتواند در ساخت بمب اتم به کار برده شود است. همچنین مهم است بازرسی از تأسیسات به شکل تصریح شده در پروتکل الحاقی صورت پذیرد که حق جستجو در تأسیسات مخفیانه که ایران در آن مکانها در حال زیر پا گذاشتن مفاد توافق نامه است نیز در آن گنجانده شده است. در همین حال باید از این موضوع اطمینان حاصل کرد که در صورتی که ایران توافق نامه را ملغی اعلام کند تأسیسات غنی سازی فوردو و راکتور اتمی اراک نمیتوانند به عنوان سکوی پرتاب به سمت تولید بمب به کار گرفته شوند.
■ اگر فعالیت ایران در سطح کنونی متوقف شود این کشور باز هم قادر به تولید بمب اتم خواهد بود ■
۵- توافق نامهای که برنامه اتمی ایران را در سطح فعلی متوقف کند- بیش از ۱۰۰۰۰ سانتریفیوژ قدیمی فعال، هزاران سانتریفیوژ جدید با بازده بالاتر، و موادی که اگر به اندازه مصرف نظامی غنی سازی شوند برای تولید ۹ بمب کفایت میکند- موافقت نامهای بد و غیرقابل قبول است. توقف برنامه در این مرحله در کنار فعالیت تأسیسات فوردو پایهای عالی برای تولید بمب در هر زمانی که ایران تصمیم بگیرد از توافق نامه خارج شود محسوب میشود. توافق نامه هم چنین باید نظارت بر فعالیتهای ایران در زمینه تولید کلاهک برای بمب اتم را نیز در بر بگیرد. ایران از سال ۲۰۰۲ هرگز خود را از نکات مبهمی که توسط «آژانس بینالمللی انرژی اتمی» مطرح شده مبرا نکرده است و برای فعالیتهای مرتبط با پروژه تسلیحاتی، تأسیسات مشکوک و افراد در دو دهه اخیر توضیحی ارائه نداده است. ایران دسترسی به این عوامل را سد کرده است، که این امر حل و فصل تردیدها را غیرممکن کرده است. در واقع این موضوع دلیل دیگری بود که باعث شد پرونده ایران از «آژانس بینالمللی انرژی اتمی» به «شورای امنیت سازمان ملل» انتقال داده شود.
■ درخواست ایران جهت بسته شدن پرونده این کشور نباید پذیرفته شود ■
۶- خطرات مستتر در روند مذاکرات: این امر حیاتی است که تاریخ نهایی مذاکرات از قبل تعیین شده باشد. بعید نیست ایران بار دیگر به تاکتیکهای تأخیر انداز روی بیاورد تا بتواند با خرید زمان برنامه اتمیاش را به هر شکل ممکن به پیش ببرد: سانتریفیوژهای بیشتری بسازد و آنها را برای غنی سازی اورانیوم به کار بگیرد، مواد غنی شده اتمی را ذخیره کند، گزینه استفاده از پلوتونیوم را به کار گیرد، و در امر تولید کلاهک جنگی موفقیتهایی کسب کند. ایرانیها استاد مذاکره کردن هستند: لذا همتایانشان باید به اندازه آنها زیرک باشند. با وجود تمام میانه روی که در ظاهر دیده میشود ایرانیها یک امتیاز هم ندادهاند: آنها متخصصان «گرفتن بدون دادن» هستند و موضع سنتی خود را تکرار کردهاند، البته با لحنی کمتر تهییج کننده. تقاضای ایران مبنی بر بسته شدن پرونده این کشور نباید پذیرفته شود.
■ لزوم توجه یکسان به تمامی وجوه برنامه اتمی در توافق نامه احتمالی ■
۷- اشتباه تک بعدی خط قرمز نباید دوباره تکرار شود. بدترین معامله برای غرب موردی است که در آن تنها به یک وجه، مثلاً سطح غنی سازی، پرداخته شود. آن چه برای بسیاری از کارشناسان غربی جذاب است- دستاوردی که بتواند غنی سازی ایران را تا ۵ درصد محدود کند و یا این اطمینان را حاصل نماید که از خط قرمز «نتانیاهو» ، که در سال ۲۰۱۲ بدان اشاره کرد، تخطی نشده است (مواد لازم برای یک بمب که تا ۲۰% غنی شده باشد)- تلاشی خطرناک و به دور از رضایتبخشی است که تنها با یک وجه از برنامه اتمی ایران سر و کار دارد. هر گونه توافق نامه احتمالی در آینده باید به طور مساوی به دیگر وجوه تکمیلی مهم نیز بپردازد: تعداد سانتریفیوژها، میزان مواد غنی شده با سطح پایین و مسیر حرکت گزینه استفاده از پلوتونیوم.
■ در یک دهه اخیر اقدامات اعتماد ساز به کرات به شکست انجامیدهاند ■
۸- باید از اقدامات اعتماد ساز کوچک اجتناب شود و عاقلانهتر است اگر مستقیماً به سوی بازی دست آخر حرکت کنیم. به احتمال زیاد تنها دلیل موضوع سازش طلبانه تر ایرانیان فشار سنگین تحریمها است. ایرانیها به دنبال کاهش چشم گیر تحریمها در ازای یک اقدام اعتماد ساز نه چندان چشم گیر هستند. لیکن مسیر اعتماد سازی در یک دهه اخیر مذاکره با مقامات ایرانی به کرات به شکست انجامیده است. میتوان در اولین مراحل مذاکره توافق کرد که تحریمها برداشته خواهند شد ولی این موضوع گرو گرفته شده و زمانی انجام خواهد شد که ایران واقعاً به تعهداتی که داده عمل کند و وسعت برنامه اتمی خود را کاهش دهد.
■ تهدید ایران نسبت به سوریه از اهمیت بیشتری برخوردار است ■
۹- الگوی سوریه نمونه مثبتی است: امحاء کامل تمام تواناییهای تسلیحاتی نامتعارف و خروج آن از سوریه، نظارت همه جانبه با پشتیبانی قطعنامه «شورای امنیت» ، و حفظ خطر همیشه محتمل حمله نظامی. حتی در سوریه بعید به نظر میرسد که توافق نامه در آینده اجرایی شود و «اسد» همکاری کاملی داشته باشد. باید از سخنان «اوباما» حمایت کرد، خصوصاً این نکته که پرونده ایران و تسلیحات اتمی نسبت به پرونده سوریه از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است و تهدید ایران برای صلح جهانی، منافع آمریکا، کشورهای حوزه خلیج فارس و البته اسرائیل بسیار چشم گیر تر است.
■ تهدیدات متعدد ایران برای منطقه و جهان ■
۱۰- در نهایت حتی اگر فرض کنیم برنامه اتمی در مرکزیت مشکلات خاورمیانه قرار دارد نمیتوان گفت این موضوع تنها خطری است که ایران برای صلح و ثبات منطقه به وجود آورده. روند صلح، که به نظر «اوباما» از اهمیت کمتری نسبت به موضوع اتمی برخوردار نیست، هدف اقدامات تروریستی سازمانهای نیابتی ایران قرار گرفته، سازمانهایی که در ۲۰ سال اخیر در انسداد روند صلح سهم مهمی داشتهاند. نقش به شدت منفی ایران در سوریه، شراکت کامل این کشور، و اثرگذاری منفی در لبنان، خلیج فارس و عراق نیز باید در دور جدید گفتگوها میان آمریکا و ایران به بحث گذاشته شوند.
■ باید به مذاکرات فرصت داد ■
حتی اگر به نظر برسد حرکت مقامات ایرانی به جهت فریب طرح ریزی شده باید به یک توافق نامه (مناسب) فرصت داده شود. آشکار کردن فریب میتواند فواید راهبردی به همراه داشته باشد. مذاکرات میان آمریکا و ایران میتواند از سه طریق صورت پذیرد، که دو مورد آن میتواند برای اسرائیل مطلوب باشد: توافق نامهای مطلوب که ایران را از دست یابی به بمب اتم دور نگه دارد، یا شکستی آشکارا که به دیگر اقدامات طراحی شده جهت توقف پروژه مشروعیت بخشد. چالش پیش روی «بنیامین نتانیاهو» این است که از دست یابی به توافق نامهای نامناسب جلوگیری کند و با آمریکا بر سر سؤالاتی که از روند و ماهیت امر وجود دارد به درک مشترک برسد: چه روند مذاکراتی و چه نوع توافق نامهای به ضرر منافع حیاتی آمریکا و اسرائیل خواهد بود. بسیار مهم است که در صورت شکست مذاکرات آمریکا یا زیرپا گذاشته شدن موافقت نامه در آینده به درک، تأثیر یا در صورت ممکن نتیجه گیری در مورد سیاست بعدی آمریکا برسیم و بدانیم اهرمهای اثرگذار نفوذ بر ایران- تحریمها و گزینه نظامی معتبر- چگونه میتواند به عنوان تنها عاملی که قدرت اعمال تغییر در رفتار ایران را دارد حفظ شود.
